گرافیک یا ارتباط تصویری حیطه ای از هنرهای تجسمی است که دارای کاربردهای مختلف و گسترده ای می باشد. گرافیک یا به عبارت کاملتر طراحی گرافیک (Graphic design)، به کارگیری تکنیکهای مختلف خلق و آفرینش آثار دوبعدی بر روی سطوح مختلف نظیر کاغذ، دیوار، بوم، فلز، چوب، پارچه، پلاستیک، نمایشگر رایانه، سنگ و... است که در جهت رساندن پیامی خاص به بیننده انجام میگیرد. از جملهٔ این تکنیکها میتوان به: عکاسی، اچینگ، نقاشی، روشهای مختلف چاپ اشاره نمود.
در هنر طراحی گرافیک از عکس، تکنیکهای مختلف طراحی (دیجیتال کامپیوتری، مداد، کنته، ذغال، پاستل گچی، پاستل روغنی، قلم و مرکب، مداد رنگی)، تکنیکهای مختلف نقاشی (رنگ و روغن، آبرنگ، گواش، رنگهای آکریلیک)، کلاژ، انواع روشهای چاپ دستی (سیلک اسکرین و باتیک) و هرنوع روش خلق تصویر استفاده میشود. و در یک نگاه و به تعریف جلالی: گرافیک یک اثر هنریست که میخواهد پیامی رااز طریق بصری در کوتاهترین زمان ممکن به مخاطب برساند.
در طراحی گرافیک، حیطهها و تخصصهای مختلفی وجود دارد:
ارتباط بصری (Visual communication) مانند:
•طراحی پوستر
•طراحی جلد
•طراحی حروف
•طراحی علامت (Sign)
•طراحی آرم و نشان (Logo)
•طراحی آگهی تبلیغاتی
•صفحه آرایی برای کتاب و نشریه
•طراحی صفحات وب
•طراحی چاپ برای بستهبندی
تصویرسازی (Illustration) مانند:
•تصویرسازی برای کتابهای کودک، کتابهای علمی و آموزشی
•تصویرسازی برای نشریات
•طراحی نقشه
1- نحوه كشيدن خطهاي آزاد با ذغال
2- تناسبات اندام انسان
3- طراحي سريع حالت فيگور و نحوه جاي دادن در صفحه
4- استفاده از خط در طراحي فيگور
5- استفاده از تناليته در طراحي فيگور
6- تركيب بندي فيگور در صفحه
7- پرسپكتيو
8- نزديك شدن به طبيعت و شناخت اعضاي بدن انسان با مداد و مداد كنته
9- دورشدن از طبيعت و طراحي آزاد با رنگ
10- استفاده از حافظه تصويري و طراحي ذهني
شکل کالبدى و ابعاد ، شکل هندسی کاخ ها در دونوع اند:
کاخ هایى که محل بارعام پادشاهان و ملاقات با سفرا و درباریان و سایر امور مربوط به زندگى اجتماعى شاهان بود ، که عموما برونگرا هستند.
کاخ هایى که محل سکونت شخصى شاه ، خانواده ، خویشان و اطرافیان وى بوده و حریمى محفوظ و بسته داشت…
در این مطلب با انواع و اقسام کاخ سازی ایرانی و پلانهای آن آشنا خواهید شد
ادامه مطلب...
منبع: کتاب حکمت هنر، زیبایی (مجموعه مقالات)، چاپ اول، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
جهانی شدن را با سه رویکرد مورد توجه و تأمل قرار دادهاند. گروهی آن را معادل غربی شدن قلمداد کرده و چون این تمدن را فاقد صلاحیتهای لازم برای جهانشمولی فرهنگ و اندیشهاش (به ویژه در ابعاد اخلاقی و آرمانگرایی) میدانند، جهانی شدن را خطری برای جهان معاصر ارزیابی میکنند و البته دلائل کافی وافی برای اثبات مدعای خویش – در فقدان صلاحیتهای لازم تمدن غربی – دارند. اما این که جهانی شدن کاملاً معادل غربی شدن باشد، فیه تأمل.
گروهی دیگر جهانی شدن را تحقق رؤیاهای بشری در رسیدن به زبان و اندیشهای مشترک دانسته و آن عاملی برای رسیدن به نوعی عدالت جهانی و توزیع همسان و یکسان ماده و معنا در سطح جهان میدانند. از دیدگاه اینان جهانی شدن فرصتی طلایی برای رسیدن به سطحی از ترقی است که ضعفها و قوتها در هم آمیزند و حاصل این آمیختن، نوعی عدالت در بهرهبری از امکانات مادی و معنوی زمین باشد و گروه سوم، صحت و واقعنگری هر دو دیدگاه فوق را در تبیین دقیق جهانی شدن، انکار، و آن رامحصول ذوقزدگی از یک سو و بدبینی مفرط از دیگر سو میدانند اینان عقیده دارند، جهانی شدن از برای ملتها و تمدنهایی که صاحب ایده و اندیشهاند، یک فرصت است. جهانی شدن تنها فرصتی برای عرضه کردن استعدادها قابلیتهای تمدنها و فرهنگها – به ویژه معنایی و معنوی – در جهان آیینهگونی است که رسانهها آن را ساخته و پرداختهاند و نه صرفاً بستری مطیع و مهیا برای سلطهگری جهانی تمدنهایی خاص. به یک عبارت از تصور جهانی شدن لزوماً استعداد جهانی بودن حاصل نمیگردد. لذا باید از این فرصت برای رسیدن به جهانی بهتر، عادلانهتر و بخردانهتر بهره جست و این با شناخت جهان و فرهنگهایش و نیز ایدهها و اندیشههایش حاصل میشود. جهانی شدن پروسهای است که میبایست مقدمهای چون جهانشناسی داشته باشد. گروه سوم قبل از صدور حکم نفی یا قبول جهانی شدن، سعی بر آن دارند که جهان را با تمامی جلوههای فکری و فرهنگی و هنریاش بشناسند و خود را بشناسانند. این جهانی شدن مطلوب تمامی کسانی است که به کرامت، عزت و استعدادها و قابلیتهای شگرف انسان اعتقاد دارند.
ادامه مقاله در ادامه مطلب
ادامه مطلب...